طبیب من
23 آبان 1402 توسط M.mirzai
باز خسته و فسرده نام تورا فریاد می زنم، از جور روزگار پناهی نمی یابم جز تو.
از آن جهت که هم معلول و هم علت غصه هایم، خود می باشم.
طبیبی نخواهم یافت حاذق تر از تو.
شاید فریادم بی صدا باشد اما می دانم گوشی شنوا آن را می شنود.
پس خدایا! ای شنواترین شنوندگان، تو خود پاسخم ده.